تنهایی
سلام خوش اومدید امیدوارم خوشتون بیاد نظر یادتون نره
برچسبها:
نوشته شده در 1 فروردين 1398برچسب:, ساعت
1:0 توسط مهسا| يک نظر |
به اندازه ی باورهای هر کسی حرف بزن،،،
بیشتر که بگویی تو را احمق فرض خواهند کرد !
به همین سادگی
برچسبها:
نوشته شده در دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ساعت
15:29 توسط مهسا| يک نظر |
هر وقت خواستی بدونی که کسی دوستت داره تو چشماش زول بزن تا عشق رو تو چشماش ببینی:
اگه نگات کرد عاشقته .
اگه خجالت کشید بدون برات میمیره
اگه سرشو انداخت پایین و یه لحظه رفت تو فکر بدون بدونه تو میمیره
و اگر هم خندید بدون اصلا دوست نداره.
برچسبها:
نوشته شده در دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ساعت
15:21 توسط مهسا| يک نظر |
خدا
میخوام برم یه گوشه بشینم
پشت به دنیا کنم
پاهایم را بغل کنم
بلنـــــد بلنـــــد گریه کنم و بگم
...
میخوام برم یه گوشه بشینم
پشت به دنیا کنم
پاهایم را بغل کنم
بلنـــــد بلنـــــد گریه کنم و بگم
...
من دیگه بازی نمیکنم
خستـــه شــدم بس که باختــــم
خستـــه شــدم بس که باختــــم
برچسبها:
نوشته شده در دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ساعت
15:16 توسط مهسا| يک نظر |
صدا ,دوربین , حرکت
و باز هم برایم نقش بازی کن
برچسبها:
نوشته شده در چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, ساعت
16:49 توسط مهسا| نظر بدهيد |
بـه بودن ها ، دیـر عـادت کن
و بــــه نبــودن هــا ، زود …!
آدم ها ، نبودن را بهتر بلدند
و بــــه نبــودن هــا ، زود …!
آدم ها ، نبودن را بهتر بلدند
برچسبها:
نوشته شده در چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, ساعت
16:3 توسط مهسا| يک نظر |
ﺩﺭﺩﻫﺎ ﺭﺍ ،ﺑﺰﺭﮒ ﮐﻪ ﺷﻮﯾﺪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ
...
ﺩﺭﺳـﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ:
ﺯﻧﺪﮔــــﯽ، ﺁﻧﻘــــﺪﺭ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﺩ
ﮐــــــﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻧﻮ،
ﺩﺭﺩ ﮐﻬﻨﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽﺷﻮد...
ﺯﻧﺪﮔــــﯽ، ﺁﻧﻘــــﺪﺭ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﺩ
ﮐــــــﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻧﻮ،
ﺩﺭﺩ ﮐﻬﻨﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽﺷﻮد...
برچسبها:
نوشته شده در چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, ساعت
16:0 توسط مهسا| نظر بدهيد |
به چه می خندی؟؟؟ به چه چیز؟؟؟
به شکست دل من؟؟؟ یا به پیروزی خویش؟؟؟
به چه می خندی؟؟؟ به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟؟؟
...
به شکست دل من؟؟؟ یا به پیروزی خویش؟؟؟
به چه می خندی؟؟؟ به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟؟؟
...
یا به افسونگریه چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟؟؟
به چه می خندی؟؟؟
به دل ساده ی من می خندی؟؟؟
که دگر تا به ابد نیز به فکر خود نیست؟
یا به جفایت که مرا زیر غرورت له کرد؟
به چه می خندی ؟؟؟ به هم آغوشی من با غم ها؟؟؟
یا به ... خنده دار است.... بخند....
ادامه ...به چه می خندی؟؟؟
به دل ساده ی من می خندی؟؟؟
که دگر تا به ابد نیز به فکر خود نیست؟
یا به جفایت که مرا زیر غرورت له کرد؟
به چه می خندی ؟؟؟ به هم آغوشی من با غم ها؟؟؟
یا به ... خنده دار است.... بخند....
برچسبها:
نوشته شده در چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, ساعت
15:58 توسط مهسا| نظر بدهيد |
روزگار
به من آموخت
هیچ کس شبیه حرفهایش نیست... .
برچسبها:
نوشته شده در چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, ساعت
15:57 توسط مهسا| نظر بدهيد |